همه بت هایم را می شکنم
تا فرش کنم بر راهی که تو بگذری
برای شنیدن ساز و سرود من.
همه بت هایم را میشکنم
ای میهمان یک شب اثیری ی زود گذر!
تا راه بی پایان غزلم
از سنگ فرش بت هایی که در معبد ستایش هایشان چو عودی در اتش سوخته ام
تو را به نهان گاه درد من می آویزد.
|