mantiscccam

mantiscccam (http://www.mantiscccam.com/)
-   دانستنیها (http://www.mantiscccam.com/forum614.html)
-   -   جمله های زیبا (http://www.mantiscccam.com/thread807.html)

Admin 08-30-2012 16:15

به انتظار تصویر تو
این دفتر خالی
تا چند
تاچند
ورق خواهد خورد؟

Admin 08-30-2012 16:16

نامت سپیده دمی ست که بر پیشانی آسمان می گذرد
متبرک باد نام تو!
و ما همچنان
دوره می کنیم
شب را و روز را
هنوز را...

Admin 08-30-2012 16:16

ای کاش می توانستم
یک لحظه می توانستم ای کاش
بر شانه های خود بنشانم
این خلق بی شمار را
گرد حباب خاک بگردانم
تا با دو چشم خویش ببینند که خورشید شان کجاست
و باورم کنند
ای کاش می توانستم!

Admin 08-30-2012 16:16

که گفته است
من آخرین بازمانده ی فرزانگان زمینم؟
من آن غول زیبایم که در استوای شب ایستاده است
غریق زلالی همه آب های جهان
و چشم انداز شیطنتش
خاستگاه ستاره ئی ست.

Admin 08-30-2012 16:16

چشم براه آرزوئج است مرا در دل كه روان سوزد و جان كاهد هر دم آن مرد هوسران را با غم و اشك و فغان خواهد بخدا در دل و جانم نيست هيچ جز حسرت ديدارش سوختم از غم و كج باشد غم من مايه آزارش شب در اعماق سياهج ها مه چو در هاله راز آيد نگران ديده به ره دارم شايد آن گمشده باز آيد سايه اج تا كه بدر افتد من هراسان بدوم بر در چون شتابان گذرد سايه خيره گردم به در ديگر همه شب در دل اين بستر جانم آن گمشده را جويد زينهمه كوشش بج حاصل عقل سرگشته به من گويد زن بدبخت دل افسرده ببر از ياد دمج او را اين خطا بود كه ره دادج به دل آن عاشق بد خو را آن كسج را كه تو مج جوئج كج خيال تو بسر دارد بس كن اين ناله و زارج را بس كن او يار دگر دارد ليكن اين قصه كه مج گويد كج به نرمج رودم در گوش نشود هيچ ز افسونش آتش حسرت من خاموش مج روم تا كه عيان سازم راز اين خواهش سوزان را نتوانم كه برم از ياد هرگز آن مرد هوسران را شمع اج شمع چه مج خندج؟ به شب تيره خاموشم به خدا مردم از اين حسرت كه چرا نيست در آغوشم

Admin 08-30-2012 16:16

اگر میخواهی صد سال زندگی کنی من میخواهم یه روز کمتر از صد سال زندگی کنم چون من هر گز نمیتونم بدون تو زندگی کنم

Admin 08-30-2012 16:17

من از نهایت شب حرف می زنم
من از نهایت تاریکی و از نهایت شب حرف می زنم
اگر به خانه من آمدی
برای من ای مهربان چراغی بیاور
و یک دریچه که از آن به ازدحام کوچ خوشبخت بنگرم.

Admin 08-30-2012 16:17

به او جزء از هوس چیزی نگفتند
در او جزء جلوه ظاهر ندیدند
به هر جا رفت در گوشش سرودند
که زن را بهر عشرت آفریدند

Admin 08-30-2012 16:17

می بندم این دو چشم پر آتش را
تا ننگرد درون دو چشمانش
تا داغ و پر تپش نشود قلبم
از شعله ی نگاه پریشانش

Admin 08-30-2012 16:17

این چه عشقی است که در دل دارم
می گریزی ز من و در طلبت
من از این عشق چه حاصل دارم
باز هم کوشش باطل دارم


اکنون ساعت 12:09 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد.

Powered by vBulletin Version 3.8.7
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0