![]() |
;wubsmiley;آن کسی دوست تو است که همه چیز را درباره ی تو می داند ولی باز هم تو را دوست دارد. دوستی همان عشق است بدون بال پروازش;[color=black][size=medium]santa; |
چه کسی می خواهد من و تو ما نشویم خانه اش ویران باد من اگر ما نشوم تنهایم تو اگر ما نشوی خویشتنی |
من نمی دانم و همین درد مرا سخت می اذارد که چرا انسان این دانا این پیغمبر در تکاپوهایش چیزی از معجزه آن سو تر! ره نبردست به اعجاز محبت؟ چه دلیلی دارد؟ چه دلیلی دارد که هنوز مهربانی را نشناخته است! و نمی دانم در یک لبخند چه شگفتی ها ئی پنهان است. من بر آنم که در این دنیا (خوب بودن) به خدا سهل ترین کارست و نمی دانم که چرا انسان تا این حد با خوبی بیگانه ست! و همین درد مرا سخت می آذارد. |
دانی از زندگی چه می خواهم؟ من تو باشم پای تا سر تو زندگی گر هزار پاره بود بار دیگر تو بار دیگر تو بس که لبریزم از تو می خواهم بدوم در میان صحرا ها سر بکوبم به سنگ کوهستان تن بکوبم به موج دریاها |
(افسوس من مرده ام و شب هنوز هم گویی ادامه ی همان شب بیهوده ست) خاموش شد و پهنه ی وسیع دو چشمش را احساس گریه تلخ و کدر کرد (آیا شما که صورتتان را در سایه ی نقاب غم انگیز زندگی مخفی نموده اید گاهی به این حقیقت یاس آور اندیشه می کنید که زنده های امروزی چیزی به جزء تفاله ی یک زنده نیستند؟) گویی که کودکی در اولین تبسم خود پیر گشته است و قلب_این کتیبه ی مخدوش که در خطوط اصلی آن دست برده اند_ به اعتبار سنگی خود دیگر احساس اعتماد نخواهد کرد. |
هر دم از آینه می پرسم ملول چیستم آخر به چشمت چیستم؟ لیک در آینه می بینم که وای سایه ای هم ز آنچه بودم نیستم. |
بعد از او بردم هر چه رو کردم دیدم افسون سرابی بود آنچه می گشتم به دنبالش وای بر من نقش خوابی بود بعد از او دیگر چه می جویم بعد از او دیگر چه می یابم اشک سردی تا بیفشانم گور گرمی تا بیاسایم |
عشق میوه ی همه ی فصل هاست و دست همه به آن می رسد . هر کسی می تواند آن را بچیند و محدودیتی در کار نیست |
هر چه که به نتیجه برسد شادی بخش است. |
شاد باش"بیش از همیشه و شادمانی ات را با طلا بر ستون های جاودان حک کن. |
اکنون ساعت 14:21 برپایه ساعت جهانی (GMT - گرینویچ) +3.5 می باشد. |
Powered by vBulletin Version 3.8.7
Copyright ©2000 - 2024, Jelsoft Enterprises Ltd.
Search Engine Optimization by vBSEO 3.6.0