شما عضو سایت نیستید, لطفا از طریق این لینک برای ثبت نام اقدام نمایید. |
mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam |
01-18-2013, 18:49 | #1 |
کاربر فعال تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0 تشکر شده 9 بار در 9 ارسال | زکریای رازی خردگراترین فرد در تاریخ ایران پیشگفتار: حکیم ابوبکر محمد بن زکریای رازی، شیمی*دان، فیلسوف و بزرگ*ترین پرشک ایرانی جهان شرق و یکی از پزشکان بزرگ سراسر عصر بشری است. درباره سالروز زایش و مرگ زکریای رازی دیدگاه*های گوناگونی وجود دارد، ولی معتبرترین بنمایه ای که به این مورد اشاره کرده، کتاب « فهرست کتابهای رازی» ابوریحان بیرونی است که زایش رازی را در شعبان سال ۲۵۱ هجری (۸۶۵ میلادی) در شهر ری و درگذشت وی را در پنجم شعبان ۳۱۳ هجری قمری ثبت کرده است. شاید بتوان رازی را خردگراترین فرد در تاریخ ایران نامید. او به هیچ عنوان تقلید را نمی پذیرفت و بر همین اساس نظریات برخی از فلاسفه بزرگ را نقد و رد میکرد در صورتی که این فلاسفه نزد متفکران معاصر رازی اعتباری خداگونه داشتند. در پزشکی هم اهل تقلید و حفظ میراث گذشتگان نبود و این میراث را ابتدا با روش تجربی خود آزمایش میکرد. به خاطر همین روش کار او بود که مهمترین کتابهای پزشکی را در زمان خود و حتی مدتها پس از خود به یادگار گذاشت. زکریای رازی نخستین پزشکی است که پیوسته الکل را در حرفه خود بکار میبرد. رازی کتابی زیر نام «الحاوی» نوشت که در آن به ثبت بیماری*ها و روش*های درمانی بکار برده شده در مورد آنها پرداخته است. کتاب الحاوی نزد اروپائیان به عنوان دانشنامه (encyclopedia)پزشکیشناخته میشود.کتاب دیگر رازی درباره سرخک و آبله و معرفی این دو بیماری، در اروپا بسیار تاثیرگذار بود. مورد دیگری که باعث شهرت رازی شده است، دین ستیزی او است. برخی قصد دارند این بخش از زندگی رازی را پنهان نگه دارند و برخی از آخوندها میخواهند رازی را شیعه اثنی عشری معرفی کنند! دلیل نوشتن این نوشتار نیز همین است. ابتدا بنمایه های مربوط به باورهای ضددینی رازی را ارائه میکنیم. در بخش دوم دلایل آخوندها پیرامون مسلمان و شیعه بودن رازی را نقد و رد میکنیم و در آخر گفتآوردهایی از آثار به جای مانده رازی را پیرامون دین نقل میکنیم. اینکه اندیشه و زندگی رازی را منحصر به دین ستیزی او کنیم مطمئننا در حق او کم لطفی کرده ایم، فهرست آثار رازی خود گویای این مطلب است ولی این نوشتار پیرامون دین ستیزی رازی است. کسانی که مایلند اطلاعات بیشتری پیرامون رازی بدست آورند میتوانند به کتابهای خوبی که در مورد رازی نوشته شده است مراجعه کنند اندیشه ها و باورهای رازی: مهمترین پرسشی که از طرف مخاطبان مطرح میشود این است که از کجا میدانید که رازی زندیق بوده است؟ این پرسشی معقول است و باید بنمایه های مربوط به باورهای رازی ارائه شود. قدیمی ترین بنمایه در مورد باورهای دین ستیزانه رازی کتاب اعلام النبوه ابوحاتم رازی (م322) از دعات بزرگ اسماعیلی که معاصر و همشهری رازی بوده، است. بخش اول کتاب مناظره ای است که ابوحاتم رازی با محمد بن زکریای رازی انجام میدهد و در بخشهای بعدی کتاب مطالبی را از کتابهای رازی در مورد ادیان، امامان، پیامبران و قرآن نقل میکند و به آنها پاسخ میدهد. در نسخه های موجود از اعلام النبوه نام محمد بن زکریای رازی در آن نیست و همه جا از او با عنوان ملحد یاد شده است. برخی از از پژوهشگران بر این باورند که نام زکریای رازی در مقدمه کتاب موجود بوده ولی چون مقدمه از بین رفته است به دست ما نرسیده است.[2] با این حال شواهد موجود در متن کتاب و شواهد دیگر به طور قطع ثابت میکنند که این ملحد کسی جز محمد بن زکریای رازی نمیتواند باشد و کسی از پژوهشگران در این موضوع تردید نکرده است. ابوحاتم در جایی این ملحد را پزشکی ماهر معرفی میکند[3] و در جایی دیگر باور به قدمای خمسه را در باورهای او نشان میدهد.[4] باور به قدمای خمسه از باورهای خاص زکریای رازی است که هم معاصران او و هم افراد مختلفی پس از مرگ او آن را نقد کرده اند. از دیگر شواهد این است که احمد حمیدالدین کرمانی در کتاب الاقوال الذهبیه خود، از کتاب ابوحاتم رازی و مناظره وی با زکریای رازی در ری در حضور مرداویج، پیرامون نبوت و مناسک شرعی یاد میکند. بنمایه دیگر کتاب طب روحانی نوشته رازی است که خوشبختانه به دست ما رسیده است. او کتاب خود را با ستایش خرد آغاز میکند و در حالی که موضوع کتاب پیرامون دین نیست، در چند جا – به صورت کنایه - انتقاداتی به دین وارد میکند.[6] و در جایی به صراحت دین را پدیده ای هوایی و غیر عقلی معرفی میکند.[7] رازی چند کتاب کفرآمیز داشته است که دو کتاب از بقیه معروفترند. به هر کدام از این کتابها دو نام داده*اند: في النبوات / نقض الادیان (=درباره*ی پیامبری*ها / دین*ستیزی) و في حیل المتنبئین / مخاریق الانبیاء (=در نیرنگ*های پیامبرنمایان / ترفندهای پیامبران) . این دو کتاب توسط متعصبین از بین رفته و نابود شده است، اما مورخان زیادی از این دو کتاب یاد کرده*اند و همچنین افراد زیادی بر این دو کتاب ردیه نوشته*اند. ابوحاتم رازی در کتاب اعلام النبوه نوشته است که این ملحد با عقل معیوب و نفس و رای ضعیف خود کلامی در ابطال نبوت تصنیف کرده است.[8] ابوریحان بیرونی از کتاب نبوات او یاد کرده است.[9] بنمایه دیگر در این زمینه کتاب آفرینش و تاریخ نوشته مطهر بن طاهر مقدسی (م 381) است که فاصله زمانی کمی با رازی داشته است. او در کتاب خود در مورد کتاب رازی چنین نوشته است: و بدان كه محمد ابن زكريا را كتابى است كه آن را مخاريق الانبياء خوانده و نقل كردن از مطالب آن روا نيست و هيچ دين باورى و صاحب مروّتى گوش فرا دادن بدان را رخصت نمىدهد، چرا كه مايه تباهى دل و از ميان برنده دين و نابودكننده مروت است و انگيزنده خشم بر پيامبران صلوات الله عليهم اجمعين و پيروان ايشان است. و ما آنچه را كه در حدود گنجايش خردمان نباشد بر خرد خويش تحميل نمىكنيم، چرا كه خرد در نظر ما آفريدهاى است محدود و متناهى.[10] افراد زیادی بر باورهای رازی رد نوشته اند و برخی از باورهای رازی را در این ردیه ها نقل کرده اند. دکتر ذبیح الله صفا از 12 نفر که بر آرای رازی رد نوشته اند نام میبرد.[11] زکریای رازی دارای عقاید مادی و از اصحاب هیولی[12] بوده و معتقد بوده است هیولی دارای اجزاء بسیط ذی ابعاد است و می*گوید عقل نمیپذیرد که ماده و مکان آن، ناگهان بدون اینکه سابقا ماده یا مکان وجود داشته باشد پدید آید.[13] بسیاری دیگر از باورهای رازی در تعارض کامل با باورهای اسلامی است.
__________________ البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم! م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹ |
01-18-2013, 18:49 | #2 |
کاربر فعال تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0 تشکر شده 9 بار در 9 ارسال | رازی دیندار و شیعه! در دوران معاصر برخی از شیعیان سعی کرده اند زکریای رازی را فردی دیندار و شیعه! معرفی کنند و او را از باورهای دین ستیزانه تبرئه کنند. از جمله این افراد عبدالله نعمه (نویسنده کتاب فلاسفه شیعه) و مرتضی مطهری هستند. ما در اینجا تمامی استدلالهای (=سفسطه های) این دو نفر را که در کتاب خدمات متقابل اسلام و ایران[15] آمده، را نقل میکنیم و سپس به نقد آنها میپردازیم. - در فهرست كتب رازی ، كتابی " فی النبوات " آمده كه ديگران به طعن و استهزاء نام اورا " نقض الاديان " نهادهاند و كتاب ديگری بنام " فی حيل المتنبئين " و ديگران بهطعن نام او را " مخاريق الانبياء " گذاشتهاند . اين كتابها در دست نيست ، ولیمتكلمين اسماعيلی از قبيل ابوحاتم رازی و ناصر خسرو ( و شايد منقول از ابوحاتم)در كتب خود به نقل قول از رازی مطالبی آورده مبنی بر اينكه او منكر نبوات بوده است هر چند ابوحاتم نام رازی را نبرده است و از او با كلمه " ملحد " ياد كرده استولی مسلم است كه منظور او محمدبن زكريای رازی استنظر باینكه آن كتب در دست نیست ، نمیتوان اظهار نظر قطعی كرد ، ولی از مجموعقرائن میتوان بدست آورد كه رازی منكر نبوات نبوده و با " متنبئین " ( مدعیان دروغینبوت ) در ستیزه بوده است.[16] معلوم نیست "مجموع قرائن" مرتضی مطهری چیست؟ و کجاست؟ که بر اساس آن چنین حکمی صادر میکند. ظاهرا این "مجموع قرائن" چیزی جز نام یکی از کتابها نمی باشد. که استدلال بر اساس نام کتاب هم در واقع مبتنی بر مغلطه است چون کسی که به طور کلی نبوت را قبول ندارد، همه کسانی را که ادعای نبوت داشته اند را دروغگو میداند. 2- مباحثات رازی با ابوحاتم اسماعیلی در منزل یكی از بزرگان ری در حضور اكابر وبزرگان شهر و علی رؤس الاشهاد محال است كه در زمینه ابطال نبوات باشد و رازی صریحاو علنا همه نبوات را تكذیب كند و همه مذاهب را باطل بداند و در نهایت احترام همزیست نماید.[17] این نیز نادرست است. مطهری در واقع بدون در نظر گرفتن شرایط آنزمان ادعای خلافی کرده است. ما بر طبق منابع تاریخی میدانیم که برخی از خلفا مانند مامون جلسات بحث و مناظره آزاد تشکیل میدادند و هر کس با هر عقیده*ای در این مناظرات شرکت میکرد. هر چند این جلسات در دوره*های بعد با آمدن خلفای دیگر و نفوذ ملایان و فقیهان متعصب رو به خاموشی رفت اما در دوره مورد نظر ما یعنی در زمان رازی نیز چنین فضایی وجود داشته است. در آنزمان حکومت ری در دست شخصی به نام مرداویج بوده است و این فرد به دلیل تبلیغات همین ابوحاتم رازی به مذهب اسماعیلیه در می*آید. اسماعیلیان در بین فرق اسلامی به برخورد عقلانی با دین (حداقل در ظاهر امر) معروف هستند و طبق کتاب " تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی " همیشه در بین اسماعیلیان جلسات بحث و مناظره برقرار بوده است. جالب همین مرداویج بعد از پیشبینی اشتباه ابوحاتم رازی در مورد ظهور امام موعود (اسماعیل) از او روی گردان میشود. این موضوع نشان میدهد که مرداویج انسان دگم اندیشی نبوده است و خود نیز نگاه عقلانی به دین داشته و اهل استدلال بوده است. دکتر صفا پیرامون این موضوع مینویسد: در اواخر قرن سوم و در قرن چهارم و پنجم وجود فرقه*ای از اهل تشیع و تبلیغات شگرف آن در همه*ی اقطار و اکناف ممالک اسلامی به ترویج منطق و فلسفه یاوری بسیار کرد و ان فرقه*ی اسماعیلیه است. پیروان مذهب اسماعیلی برای آمادگی در تبلیغ اصول مذهبی خود همواره مجالس بحث و مناظره در میان خود داشتند و در این مجالس ورزیده و مهیا می*شدند. در مراحل عالی دعوت اسماعیلیه* ، داعی برای بحث در معانی شرایع اسلام از نماز و زکات و حج و طهارت به روش فلاسفه متوسل می*گردید و می*گفت فلاسفه*ی یونان در شرح مشکلات به عقل اعتماد می*کردند و بر هر مسلمان واجب است که در هر باب از طریق عقل حکم کند و بدین طریق ارسطو و افلاطون و فیثاغورس و جز آنان از فلاسفه را در نفس مدعو محترم می*کردند و معمولا در مراحل ششم و هفتم و هشتم و نهم دعوت، این استفاده از فلسفه و فلاسفه مستمر و بر دوام بود.[18] 3- ابن ابی اصیبعه ضمن اینكه نسبت چنین كتابی را به رازی انكار میكند احتمال میدهدكه برخی " اشرار " این كتاب را ساخته و از روی دشمنی به رازی نسبت داده باشند وتصریح میكند كه نام " مخاریق الانبیاء " را دشمنان رازی نظیر علی بن رضوان مصریبه این كتاب دادهاند نه خود رازی . از سخن ابن ابی اصیبعه پیدا است كه كتاب نبواتو كتاب حیل المتنبئین غیر این كتابی است كه این نام به او داده شده است ، و آن دوكتاب وضع روشنی دارد. کل سخن ابن ابی اصیبعه چنین است: "من میگویم این کتاب اگر نوشته شده باشد – و خدا داند – چه بسا از اشرار که معاند رازی بوده اند آن را ساخته و بدو نسبت داده اند و آنکه گمان می برد که این کتاب را رازی نوشته بد میکند و گرنه رازی بزرگتر از این است که به این امر مبادرت ورزد و در این معنی کتاب پردازد".[20] ابن ابی اصیبعه یک نویسنده قرن هفتمی است و هیچ دلیل و مدرکی برای این ادعای خود ارائه نمیکند و در انتها میگوید: "و الله اعلم". این یعنی اینکه ایشان با پیش فرضهای اشتباه خود (که انسان دانشمندی مثل رازی نمیتواند دین ستیز باشد) میخواسته قضیه را ماله کشی کند. 4- به علاوه رازی سخت پابند به توحید و معاد و اصالت و بقاء روح است كتابی دارد " فیان للانسان خالقا متقنا حكیما " و كتابی دارد در ردسیسن ثنوی ( رد برمانویت ) و رسالهای " الی علی بن شهید البلخی فی تثبیت المعاد " و نظرش درآن كتاب همچنانكه ابن ابی اصیبعه میگوید نقد نظریه منكران معاد است ، و كتابی " فی ان النفس لیس بجسم " چگونه ممكن است كسی همه اصول مبدأ و معاد و روح ونفس را پذیرفته باشد و منكر نبوات و شرایع باشد ؟! در اینجا چند نکته باید مورد توجه قرار بگیرد: الف- آیا رازی چنین کتابهایی نوشته است؟ چطور میشود مطمئن شد که این کتابها نوشته رازی است؟ تنها کاری که ما میتوانیم انجام دهیم مقایسه دو فهرست از کتابهای رازی است که توسط ابوریحان بیرونی و ابن ندیم به دست ما رسیده است و باید به فاصله زمانی رازی با این دو فهرست به جا مانده نیز توجه داشته باشیم. چه بسا کتابهایی که به دلیل تشابه نام نویسنده و دلایل دیگر به نام رازی ثبت شده باشند. در حال حاضر کتابهای زیادی وجود دارد که نام نویسنده آن مجهول است و یا پژوهشگران کتاب را از آن شخص دیگری میدانند نه کسی که نام آن بر روی کتاب است. ب- در حالی که ما هیچکدام از این کتابها را در دست نداریم چگونه میتوانیم مطمئن باشیم که نام کتاب منطبق بر محتوای آن باشد؟ شاید محتوای این کتابها بر خلاف نام کتاب باشند. مثلا قضاوت شما در مورد کتابی که نام آن "الله اکبر" است چیست؟ اگر با کتاب و نویسنده آن آشنا نباشید شاید فکر کنید که این کتاب در مورد صفات الله و ... است. در صورتی که برخلاف نام کتاب، این کتاب مروج بیخدایی و کتابی ضداسلامی میباشد. با توجه به آثار به جا مانده از رازی میتوان باور به خدا توسط رازی را نتیجه گرفت ولی در مورد بقیه موارد شک و تردید زیادی وجود دارد. البته خدای رازی نیز غیر از خدای مومنین است.[23] کتاب "فی ان النفس لیست بجسم" که مطهری برای اثبات اعتقاد به روح از آن نام میبرد در فهرست ابن ندیم آمده است اما در فهرستی که بیرونی آورده است نام چنین کتابی نیامده است.[24] نکته دیگر این است که نفس در نظام فلسفی رازی متفاوت با نفس به معنای روح مورد نظر مطهری است. چون رازی نفس را به عنوان یکی از قدمای خمسه میداند. کتابی که مطهری در مورد معاد از رازی نام میبرد، توسط بیرونی با عنوان "الرد علی شهید فی لغز المعاد" (= رد بر شهید در معمای معاد) ضبط شده است.[26] از نام این کتاب که اثبات معاد نتیجه نمیشود. جالبتر آن است که برخی از دانشمندان رساله ای در ابطال معاد به رازی نسبت داده اند و در برخی منابع دو بیت به رازی نسبت داده شده که از آن انکار معاد استنباط گردیده است.[27] ابن القیم میگوید: "رازی از هر دینی بدترین چیزهای آن را برگزید و کتابی در ابطال نبوات و رساله ای در ابطال معاد تالیف کرد و مذهبی ساخت که از مجموع عقائد زندیقان عالم ترکیب یافته بود".[28] به هر حال از آنجایی که برای باورهای دین ستیزانه رازی منابع مستند و محکمی وجود دارد نمیتوان از این منابع به خاطر چند نام مشکوک چشم پوشی کرد. 5- به علاوه او كتابی دارد " فی آثار الامام الفاضل المعصوم " كه به احتمالقوی بر طبق مذاق شیعه در امامت نوشته است . و كتابی دارد به نام " النقض علیالكیال فی الامامة " و كتابی به نام " كتاب الامام والمأموم المحقین ") و همه میرساند كه اندیشه امامت فكر او را مشغول میداشته است ، بدیهی است كسی كهمنكر شرایع و نبوات باشد درباره امامت حساسیتی ندارد. بعید نیست همچنانكه بعضی گفتهاند رازی تا حدودی طرز تفكر شیعی امامی داشته است.[29] این ادعای مطهری نیز کاملا بی اساس و پوچ می باشد و در ادامه نشان میدهیم که ناشی از شناخت کم رازی و مطالعه نکردن آثار او است. مطهری گفته: "بعضی گفته اند" و هنگامی که به پاورقی کتاب مراجعه می شود، می بینیم که از این بعضی فقط به نام "فلاسفه شیعه" اشاره شده! این گونه شاهد آوردن مانند شاهد آوردن روباه است زیرا شیخ عبدالله نعمه نیز مانند خود مطهری یک شیعه ماله کش بیشتر نبوده است. رازی در سر آغاز رساله «سیرة الفلسفیه»، زندگی خودش را بخصوص با اعمال «امام» خود سقراط مقایسه کرده است.[30] در نتیجه می توان اینگونه برداشت کرد که رازی اندیشه ها و آموزه های اندیشمندان بزرگی چون سقراط را سرمشق، راهنما و امام خود میدانسته نه امامان شیعه گری. این موضوع وقتی روشنتر میشود که نگاهی به مناظره او با ابوحاتم بیاندازیم. رازی سخترین انتقادها را به امامان شیعه وارد میکند و آنها را شایسته پیروی نمیداند. پول کراوس معتقد است بخشهایی از این دو کتاب رازی در کتاب اعلام النبوه نقل شده است.[31] سخنان رازی در کتاب اعلام النبوه چنین است: بما خبر دهید، کی و کجا؟ امامان شما دلالت و راهنمایی کرده اند که چگونه بین غذاها و سموم تفاوت بگذاریم؟ کجا از کارکرد داروها بما خبر داده اند؟ از ائمه خودتان: بما یک ورق نشان دهید، همانطوری که از بقراط و جالینوس هزارها ورق، نه یکی دو تا نقل شده است که برای مردم نافع است، بما چیزی نشان دهید از علومی که از حرکات فلک و علل این حرکات از یکی امامان شما نقل شده باشد، یا مطلبی از طبایع لطیفه و ظریف مانند هندسه و یا غیر اینها از امور مربوط به لغات که قبلا معلوم نباشد و پیشوایان شما ان را اختراع کرده باشند.[32] اما در آنسو میبینیم که رازی کتاب های به اصطلاح آسمانی را خالی از ارزش و اعتبار میدانسته و آثار و اندیشه های دانشمندانی همچون افلاطون، ارسطو و اقلیدس و بقراط را عامل مهم خدمت به بشریت معرفی کرده است. اما همین امام دانستن فلاسفه نیز مانند امامهای اسماعیلیان نبوده است که مبتنی بر تقلید باشد. بلکه رازی روش عقلی و خردگرایی آنها را قبول داشته است، چنانکه در مناظره خود گفته است که فرد با دقت و نظر میتواند علم گذشتگان از فلاسفه را بیاموزد و با تعقل فراوان میتواند به مطالب دیگری نیز برسد و به عبارتی از فلاسفه قبل از خود پیشی بگیرد. دکتر مهدی محقق با اشاره به کتاب فلاسفه شیعه مینویسد: "برخی او را به خاطر نام این دو کتاب شیعه دانسته که این مقدار دلیل برای چنین مدعائی کافی نیست".[34] و در جایی دیگر از کتاب خود با ذکر کنیه رازی که ابوبکر است، این مدعای شیخ عبدالله نعمه را رد میکند: "بعید است که شیعه کنیه ابوبکر داشته باشد".
__________________ البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم! م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹ |
01-18-2013, 18:50 | #3 |
کاربر فعال تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0 تشکر شده 9 بار در 9 ارسال | گفتاوردهایی از رازی: رازی پیرامون خرد و خردگرایی چنین مینویسد: با ابزار خرد است که ساختن کشتی*ها و کاربردن آنها را یافته*ایم، چندان که هم بدانها سرزمین*های دور دست آن سوی دریاها را درنوردیده*ایم. دانش پزشکی را هم با خرد حاصل کرده*ایم، که چندان صلاح و سود برای تن*های ما دارد، و دیگر علوم و فنون که ما را بهره*رسان*اند، و هم بدان امور بس پیچیده و پنهان از دیده را شناخته*ایم، چنان که شکل زمین و سپهر و بزرگی خور و ماه و دیگر اختران، فواصل و حرکات آنها را دریافته*ایم، و نیز بدان خود به شناخت آفریدگار گرامی نائل شده*ایم، یعنی بزرگترین و سودمندترین چیزها که بدان رسیده*ایم. بر روی هم، خرد چیزی است که اگر نبود، وضع ما همچون حال چارپایان و کودکان و دیوانگان را می*مانست، چه هم بدان است که ما اعمال عقلی خود را پیش از ظهور حسی آنها به تصور می*آریم، پس آنها را چنان درمی*یابیم که گویی احساسشان کرده*ایم، آنگاه صورت*های آنها را با افعال حسی خود می*نمایانیم، تا مطابق با آنچه تخیل و تصور کرده*ایم – پدیدار شوند.[36] رازی نبوت را در تعارض با خلقت متساوی انسانها میداند و آنرا خلاف حکمت یک خدای حکیم میداند:از کجا و به چه دلیل شما این سخن را واجب شمرده اید که خداوند یک دسته ی خاص را به مقام نبوت ویژه ساخته و دیگران را نه؟ چرا پیامبران را بر سایر مردم فضیلت داده است؟ و فقط اینان را به راهنمایی مردم معین کرده است؟ و همه مردم را محتاج ایشان قرار داده است؟ و از کجا به خود اینچنین اجازه داده اید در حکمت حکیم که چنین کاری را برای مردم اختیار کند؟ و این کار مشقت بار و دور از انصاف را بر بعضی از مردم بار کند...؟ تا بدین وسیله بین مردم دشمنی ها برانگیزاند، و جنگهای (عقیدتی و دینی) فراوان ایجاد شود و بدین وسیله مردم هلاک شوند...؟ رازی: به حکمت حکیم و رحمت رحیم، اینگونه سزاوار بود که بندگان خود را بوسیله الهام به فرد، فرد آنان، تمام سودها، و همه زیانها را، در نزدیک و دور به ایشان بیاموزد و هیچیک از بندگان را بر دیگری فضیلتی ندهد، و بین بندگان نزاع و اختلاف نباشد، تا هلاک شوند. این که گفتم با روش احتیاط مناسب تر است از اینکه بعضی را راهنما و پیشرو ، برخی دیگر قرار دهد تا در نتیجه هر دسته ای امام خود را تصدیق کنند، و غیر وی را تکذیب نمایند، و برخی با سلاح و جنگ به روی بعضی دیگر برخیزند، و بلا و گرفتاری فراگیر شود، و با دشمنی های فراوان و کشمکش ها هلاک شوند. و کشته های بسیار از این راه و بدین وسیله کشته شوند، چنانکه میبینی.[38] رازی: چرا خداوند معرفت سود و زیان بندگان را در دو زمان کوتاه مدت و دراز مدت به خود بندگان الهام نفرموده است؟ چرا به بندگان الهام نکرده است تا احتیاجی به دلیل آوردن نداشته باشند و احتجاج بعضی از مردم برای برخی دیگر بندگان نباشد. ما می بینیم که این اختلاف عقاید بسیاری از مردم را هلاک کرده است. و بزرگترین بلا را در حال و آینده بر ایشان وارد ساخته است، اما بلای حال برای این است که هر دسته ای از امت پیشوای خود را تصدیق کردند و قبول دارند (نه پیشوای خصم را) و این سبب برخورد با شمشیر و اسلحه است...[39] رازی: اگر بین مردم اسباب دین نباشد، دسته بندی ها، دوستی ها، و دشمنی ها نیز از بین می رود. چه که منازعات برای آینده نزدیک و یا دور است. رازی پیرامون غیرعقلانی بودن دین چنین گفته است: پیروان ادیان، دین خود را از بزرگان خود با تقلید گرفته اند، از نظر و دقت و بحث در اصول و ریشه های عقلی طفره رفته اند، و سخت منع کرده اند که پیروان ایشان در مباحث عقلی وارد نشوند... و از روسای خود اخباری را روایت کرده اند که موجب آن است اگر پیروان ادیان از راه دلیل بدین آثار بنگرند کافر می شوند از گذشتگان خود چنین نقل و روایت کرده و می کنند که جدل در دین و مرآء در دین کفر است. و هر که دین خود را بر قیاس عرضه بدارد، در تمام مدت دهر در التباس و اشتباه خواهد بود. و گفته اند: در ذات خداوند اندیشه نکنید، و در خلق خدا فکر کنید. قضا و قدر سر خدایی است در آن فرو مروید، کسانی که قبل از شما بودند با تعمق در این گونه مباحث هلاک گشته اند. اگر از گویندگان این سخنان دلیل بخواهیم، خشمناک می شوند و غضب می کنند، و خون سئوال کننده را هدر می دهند و از دقت نظر نهی می کنند، و پیوسته به قتل مخالفین خود تحریص می کنند. لهذا حق مدفون شده است و به سخت ترین صورت، و حقیقت به سختی پنهان مانده است.[41] رازی: در طی روزگاران با مذهب خود الفت گرفته اند و با مرور ایام این حال عادت ایشان گشته است. اینان با ریش های بلند که در صدر مجالس می نشینند مغرور گشته اند، همانا که حلقوم خود را با گفتن خرافات و اکاذیب پاره می کنند... چنین می گویند: حدثنا فلان عن فلان... از راه دروغ و بهتان ها روایات نقیض با هم را می گویند. یکی از این اخبار خبر خلق قرآن است و دیگری نقض می کند. اینان را درازی ریش تیوس (بز نر) و سفیدی لباس شنوندگان که از اطراف ایشان جمع می شوند مغرور کرده است. چه کسانی؟ ضعیفان از مردان و زنان و کودکان، در طول مدت طبیعت و عادت اینگونه مردم شده است.[42] ابوحاتم به رازی میگوید: به من بگو درباره کسی که هم نظر به فلسفه دارد و هم به شرایع پیامبران اعتقاد و نظر تو چیست؟... رازی پاسخ میدهد: چگونه می شود کسی که در فلسفه نظر کند و در عین حال به این خرافات هم معتقد باشد؟ و بر سر این اختلافات مقیم گردد، و بر جهل و تقلید اصرار داشته باشد؟ رازی سودار بودن و بی ارزش بودن روایات مسلمانان پیرامون معجزات محمد را چنین نقد میکند: آثار و نشانه های نبوت محمد را یکی ، دو تا، سه تا نفر نقل کرده اند... و جایز است که این دو سه نفر از همدیگر نقل کرده باشند.[44] درباره قرآن رازی می*گوید: شما ادعا می*کنید که معجزه معتبر و در دسترس وجود دارد، برای نمونه، قرآن. می*گویید: "هرکس آنرا انکار می*کند، یکی همانند آن بیاورد." هر آینه، ما بایست یک*هزار مشابه تولید کنیم، از آثار سخنوران شیوا و شاعران دلیر، که بسیار بیشتر و بگونه مناسب جمله بندی شده اند و دارای ساختار بسیار فشرده و رسا هستند. آنها معنی را بهتر می*رسانند و دارای وزن و قافیه و نثر و نظم بهتر هستند. ... بخدا آنچه شما می*گویید ما را گیج و متحیر می*کند! شما درباره چیزی صحبت می*کنید که بازگوکننده اساطیر باستانی است، و در عین حال پر از تناقضات است و دارای هیچ اطلاعات سودمند یا توضیحی نیست. سپس می*گویید : "چیزی شبیه به آن بیاورید؟!"[45] رازی: اگر واجب باشد که کتابی از جانب خداوند بر مردم حجت باشد، آن کتب اصول هندسه و مجسطی است. که آدمی را به معرفت و حرکات فلک و کواکب می رساند. مانند کتب منطق و کتب طب که در آن مصلحت بدنهای مردم است. اولی است که حجت باشند و از چیزی که نه نفعی دارد و نه زیانی، و نه امر پوشیده ای را کشف می کند.[46] رازی:چه کسی عاجز است از تالیف خرافات بدون بیان و برهان، مگر ادعاهایی که این حجت است و این بابی است که هر گاه خصم چنین ادعاها کند، ما تسلیم می شویم و او را ترک می گوییم، چرا که وی را غفلت گرفته است و مستی هوی. با اینکه ما افضل از قرآن را می توانیم بیاوریم، از انواع اشعار خوب، و خطبه های بلیغ و رساله های بدیع، از آن انواع که فصیح تر و طلیق تر، و مسجع تر از آن باشد. اما تفاضل کلام بر کلام و یا کتابی دیگر از جهات بسیاری است که در آن منافع فراوان باشد و در قرآن از این باب چیزی نیست، و این گفتیم از باب کلام است. و قران از تمام آنچه که گفتیم خالی است و چیزی ندارد. رازی:بما خبر دهید، کی و کجا؟ امامان شما دلالت و راهنمایی کرده اند که چگونه بین غذاها و سموم تفاوت بگذاریم؟ کجا از کار کرد، داروها بما خبر داده اند؟ از ائمه خودتان: بما یک ورق نشان دهید، همانطوری که از بقراط و جالینوس هزارها ورق، نه یکی دو تا نقل شده است که برای مردم نافع است، بما چیزی نشان دهید از علومی که از حرکات فلک و علل این حرکات از یکی امامان شما نقل شده باشد، یا مطلبی از طبایع لطیفه و ظریف مانند هندسه و یا غیر اینها از امور مربوط به لغات که قبلا معلوم نباشد و پیشوایان شما ان را اختراع کرده باشند.
__________________ البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم! م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹ |
01-18-2013, 18:50 | #4 |
کاربر فعال تاریخ عضویت: Jan 2013
نوشته ها: 291
تشکر: 0 تشکر شده 9 بار در 9 ارسال | منابع و ماخذ: [1] . دو کتاب خوب در این زمینه کتاب فیلسوف ری نوشته مهدی محقق و دیگری کتاب حکیم رازی نوشته پرویز سپیتمان است. [2] . مولفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکریای رازی. ص:279 (پاورقی). به نقل از مقدمه پاول کراوس بر اعلام النبوه. [3] . مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی (ترجمه اعلام النبوه) ، ابوحاتم رازی، ترجمه و تعلیقات: محب الاسلام، ناشر: مرکز فرهنگی انتشاراتی منیر، بی جا، 1377 ه.ش. ص:628. [4] . همان. ص:35. [5] . الاقوال الذهبیه، احمد حمیدالدین الکرمانی، تقدیم و تحقیق مصطفی غالب، بیروت: دارمحیو للنشروالطباعه.1977.ص:15. [6] . طب روحانی (رساله*ای در روانشناسی اخلاق) ، محمد بن زکریای رازی ، مترجم:پرویز اذکائی ، تهران: مؤسسه فرهنگی اهل قلم ، 1381ش. ص:12 و 107. [7] . همان. ص:86. [8] . مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی. ص:63. [9] . فیلسوف ری محمد بن زکریای رازی، مهدی محقق، تهران:انجمن آثار و مفاخر فرهنگی، 1387. ص:125. [10] . آفرينش و تاريخ، مطهر بن طاهر مقدسى(م 381)، ترجمه محمد رضا شفيعى كدكنى، تهران، آگه، چ اول، 1374ش.ج1،ص:477. [11] . تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ذبیح الله صفا، تهران: انتشارات مجید، چ دوم ، 1388ش. ص: 203 تا 206. همچنین نک: فیلسوف ری. ص:262. [12] . هیولی کلمه معرب از «ائوله» (Ulé/Hylo) یونانی به معنای «ماده» (=«ماتگ» پهلوی) که اصل لغوی اش به معنای «چوب» بوده است، مفهوم فلسفی کلمه در صورت ترکیبی آن «هیلوزوئیت» ها قدیما در عربی «اصحاب هیولی» و امروزه ماتریالیست (Materialist) گویند – یعنی – معتقدان به اصالت ماده، مادیگرا یا حسب تعبیر پهلوی آن «گیتی گرا» باشد. (حکیم رازی. ص:242) [13] . تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی، ذبیح الله صفا، ص 161. و تاریخ اجتماعی ایران، مرتضی راوندی، جلد دهم، ص 133. [14] . پیرامون این موضوع نک: حکیم رازی (حکمت طبیعی و نظام فلسفی)، پرویز سپیتمان (اذکائی)، تهران: طرح نو، 1384. [15] . خدمات متقابل اسلام و ایران، مرتضی مطهری،تهران:انتشارات صدرا، چ دوازدهم، 1362. [16] . همان. ص:535. [17] . همانجا. [18] . تاریخ علوم عقلی در تمدن اسلامی. ص155 و 156. به نقل از : خطط مقریزی، چاپ مصر، ج2، از ص27 به بعد. [19] . خدمات متقابل اسلام و ایران.ص:536. [20] . فیلسوف ری: محمد بن زکریای رازی، مهدی محقق، تهدان: دانشگاه تهران،1349. ص:125. به نقل از: ابن ابی اصیبعه. ص:426. [21] . خدمات متقابل اسلام و ایران. ص:536. [22] . الله اکبر، مسعود انصاری (دکتر روشنگر) ، ایالات متحده: بنگاه انتشاراتی پارس.1375. [23] . برای اطلاع بیشتر از خدای رازی که یکی از قدمای خمسه است، نک: حکیم رازی. ص:799. [24] . مولفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکریای رازی. ص:233. [25] .برای اطلاع بیشتر نک: حکیم رازی. ص:798. [26] . مولفات و مصنفات ابوبکر محمد بن زکریای رازی. ص236. [27] . فیلسوف ری.( چ1387). ص:112. [28] . همان. ص:125. به نقل از: ابن القیم، اغاثه اللهفان، ج2 ص241. [29] . خدمات متقابل اسلام و ایران. ص:536 و 537. [30] . السیره الفلسفیه، محمد بن زکریای رازی، ترجمه عباس اقبال، به تصحیح و مقدمه پول کراوس، به انضمام شرح احوال و آثار و افکار از مهدی محقق، تهران: انتشارات کمیسیون ملی یونسکو در ایران، 1343. ص:91. [31] . مقدمه پول کراوس بر السیره الفلسفیه. ص:75. [32] . مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی. ص:532. [33] . همان. ص:36. [34] . فیلسوف ری. (چ1349). ص: 115. [35] . فیلسوف ری. (چ1387). ص:3. (پاورقی). [36] . طب روحانی.ص:2. [37] . مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی. ص:21. [38] . همان. ص:22. [39] . همان. ص:329. [40] . همان. ص:330. [41] . همان. ص:67. [42] . همان. ص:68. [43] . همان. ص:39. [44] . همان. ص:346. [45] . Jennifer Michael Hecht, "Doubt: A History: The Great Doubters and Their Legacy of Innovation from Socrates and Jesus to Thomas Jefferson and Emily Dickinson", pg. 227-230. (به نقل از مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی. ص:426.) [46] . مناظره محمد زکریای رازی با ابوحاتم رازی. ص:427. [47] . همان. ص:428. [48] . همان. ص:532.
__________________ البته ما به کسی در این دنیا درس نمی دهیم، اما خودمان هم حاضر نیستیم از شما "چشم آبی ها"، تنها بخاطر این که چشمهای خود ما "سیاه" است، درس بگیریم! م.پ/پاسخ به تاریخ/۱۳۵۹ |
برچسب ها |
ایران, تاریخ, خردگراترین, در, رازی, زکریای, فرد |
| |
موضوعات مشابه | ||||
موضوع | نویسنده موضوع | انجمن | پاسخ ها | آخرين نوشته |
تمام جهت ها تمام فرکانس ها تمام ساعت ال ان بی ها تمام فرکانس های قوی در این اموزش | Admin | نصب و تنظیم جهت های قابل دریافت در ایران | 4 | 04-16-2013 15:21 |
عصر صفویه و ادیان، مذاهب و اقلیت های مذهبی آن دوران | darknes | سایر ادیان | 0 | 03-02-2013 15:21 |
کاملترین لیست واطلاعات فرکانسهای نمونه برای دریافت در 40 جهت مختلف | iran21 | نصب و تنظیم جهت های قابل دریافت در ایران | 0 | 02-21-2013 14:41 |
جدیدترین تغییرات فرکانسهای کانالهای ماهواره ای خارجی به همراه پوشش در ایران | SKY-SAT | جدیدترین تغییرات فرکانس های سایر ما هواره ها | 0 | 12-28-2012 10:31 |
پیام محرمانه آمریکا به ایران در مورد حمله اسراییل | Admin | اخبار خارجی | 0 | 09-04-2012 12:17 |