تو باعث شده ای که آدمی از آدمی بهراسد.
تراشنده ی آن گنده بتی تو
که مرا به وهن در برابرش به زانو می افکنند.
تو جان مرا از تلخی و درد آکنده ای
و من تو را دوست داشته ام
با بازوهایم و در سروده هایم.
تو مهیب ترین دشمنی مرا
وتو را من ستوده ام:
رنج برده ام ای دریغ
و تو را
ستوده ام.
|