شما عضو سایت نیستید, لطفا از طریق این لینک برای ثبت نام اقدام نمایید. |
mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam mantiscccam |
03-02-2013, 15:21 | #1 |
کاربر فعال تاریخ عضویت: Dec 2012
نوشته ها: 490
تشکر: 0 تشکر شده 24 بار در 20 ارسال | عصر صفویه و ادیان، مذاهب و اقلیت های مذهبی آن دوران بی گمان عصر صفوی، یکی از شگفت انگیزترین دوره های تاریخ ایران زمین است. این دوره ی مهم، به علت آن که ریشه ی مذهبی در ادوار قبلی خود دارد که در این عهد با چهره ی ویژه ای بروز می کند، و به جهت این که زمینه ی بسیاری از تحولات اجتماعی، سیاسی و مذهبی در اعصار بعدی را نیز پدید می آورد، اهمیت ویژه ای در تاریخ اسلام به طور اعم و در تاریخ ایران زمین به طور اخص دارد. تقریباً می توان گفت سلاطین این سلسله از پشتیبانی کامل همه ی طبقات مردم برخوردار بودند.در این خاندان پادشاهان کاردانی چون شاه اسماعیل و شاه تهماسب و شاه عباس برخاسته اند که تاریخ ایران را برگردانیده اند.جد آنان شیخ صفی الدین اردبیلی از اکراد اردبیل و گویند به مذهب شافعی بوده است.وی یکی از رهبران با نفوذ صوفیان بوده و در اردبیل خانقاه بزرگی داشته است. طریقت صفوی در نیمه ی یکم سده ی هشتم/ چهاردهم، به صورت نیرومندترین گرایش خانقاهی غرب و شمال غرب ایران در آمده بود. این طریقت پیوندی استوار با ایلات رمه گردان آناطولی داشت.ایلاتی که پس از تشکیل دولت صفوی، بدنه ی اصلی نیروی جنگی آن را ساختند.با این همه دولت صفوی، دولتی ایلیاتی و قبایلی نبود.معمولاً تجربه ی تاریخ سیاسی ایران به ویژه از سده های چهارم و پنجم هجری به بعد، تجربه ی استقرار سلسله های قبایلی در کانون قدرت سیاسی بوده است.این امر به ویژه از روزگار سلجوقیان به بعد آشکار شده بود.تقریباً همه ی سلسله هایی که از آن هنگام قدرت سیاسی را در ایران به دست آوردند و دولتی تشکیل دادند، خاستگاه قبایلی داشتند و مدت ها طول کشید تا با مقتضیات جوامع یکجانشین آشنا و خوگر شدند.این دوره ی طولانی خوگری با ویژگی های زندگی جوامع شهری، دستاوردهای گاه ویرانگری برای بخش های فرهنگی و تمدنی و حتی نظام سیاسی و مفهوم حاکمیت و حکومت داشت. تکامل معنوی و اجتماعی کشور ایران با مفاهیم سیاسی و اجتماعی مذهب ارتباطی ناگسستنی دارد و پژوهنده ی حیات معنوی ایران باید با تعمق، سعی در یافتن علل و ریشه های آن کند، به خصوص که تحولات تاریخی دین و مذهب، آن هم شعبه ی مهم آن تشیع، تاریخ سیاسی این سرزمین را به خود پیوند می دهد. اگر به اسلام و دگرگونی های سیاسی و تاریخی که به وجود آورده است، با دقت در محتوای خاص اجتماعی آن بنگریم، درک این پیوند مشکل نخواهد بود.تشیع در دوران خاصی از تاریخ، یعنی استقرار عباسیان و نفوذ ایرانیان در حکومت های اسلامی وقت- دوره ی استهجام- و به علل خاص سیاسی در ایران گسترش یافت و تقسیم آن به شعب مختلف نیز دلایل تاریخی ویژه ای دارد. مخالفت ایرانیان با حکام و دستگاه های دولتی از اواسط قرن سوم هجری شروع شد که به خصوص به دست رهبران نهضت های شیعی مذهب صورت گرفت و از آن میان: کیسانیه، زیدیه، غلات، اسماعیلیه، قرامطه و غیره را می توان نام برد که هر کدام گاه سلسله هایی را تشکیل دادند و زمانی نیز بر ایران حکومت کردند. ریشه ی تاریخی علاقه ی ایرانیان به تشیع را باید در همان اوایل ظهور اسلام جستجو کرده ارادت ایرانیان نسبت به جانشین پیامبر مکرم اسلام- حضرت علی بن ابیطالب (ع) به زمان حیات حضرت رسول (ص) بر می گردد و از همان دوره، جانشینی ایشان به جای پیامبر مکرم از جانب ایرانیان حمایت می شد. این حمایت ها از جوانب مختلف درده های نخستین اسلام، جریان های مذهبی و سیاسی خاص را به وجود آورد. تشیع نیز از همان دوره نضج گرفت. کلمه ی تشیع در لغت به معنی پیروی و دوستی بر وجه اخلاص است و در قرآن کریم نیز چند بار ذکر شده است (سوره قصص/ 15:28) و صافات 83:37). در جامعه ی اسلامی دلالت بر کسانی دارد که از حضرت علی (ع) پیروی کرده اند. در روند بررسی تحولات ساختار دینی ایران در سالهای پایانی فرمانروایی صفویان، آن چه بیش از هر چیزی به چشم می خورد، در خود فرو رفتن این ساختار در این دوران است. به نظر می آید شبیه همان رشته عوامل وسایلی که زمینه را برای برافتادن صفویان آماده ساخت، یک رشته از عوامل درونی و بیرونی، زمینه را برای آشفتگی ساختار دینی ایران نیز آماده کرد. هم چنین به نظر می آید که ساختار دینی ایران پس از گذشت علامه مجلسی، ملا محسن فیض کاشانی، شیخ حر عاملی، ملا محمد طاهر قمی، آقا حسین و آقا جمال خوانساری، دیگر نتوانست برای مدتی گروهی از اعضای با نفوذ را که از خاستگاه مذهبی و سیاسی و اجتماعی مستحکمی برخوردار باشند، مطرح سازد. حتی به نظر می رسد این ساختار در آخرین سال های فرمانروایی صفویان دچار از هم پاشیدگی داخلی و مبتلا به یک رشته درگیری های داخلی با دیگر عناصر دیوانی شده بود و اهمیت امر آن را از پرداختن به امور مهمی چون تبلیغ مذهبی در برخی مناطق خاص، باز می داشت. هر چه عمر دولت صفوی به پایان خود نزدیک می شد، ساختار دینی با پرداختن به پاره ای درگیری های داخلی، رفته رفته از متن وقایع اجتماعی و آرمان های بلند بیشتر فاصله می گرفت. هم در پایتخت و هم در سایر شهرها، گرفتاری ها و درگیری هایی میان اعضای ساختار دیوانی دین و دیگر دیوانیان پدید آمد. شاه اسماعیل صفوی، نسبت به اهل سنت اظهار دشمنی و عناد فراوان و در ترویج مذهب تشیع کوشش بسیار می کرد و در این راه از خون ریزی و قتل عام هم ابا و امتناعی نداشت. این بود که در دوره ی سلطنت خود به آسانی توانست مذهب مذکور را به عنوان کیش رسمی و عمومی ایران اعلان کند. اولاد و اعقاب او هم در این مورد به تمام معنی از مؤسس بزرگ شاهنشاهی صفوی پیروی کردند و دقیقه یی را از این کار عظیم فرو نگذاشتند. صفویه درراه تحکیم مبانی تشیع در میان ایرانیان، حد اعلای کوشش را به کار بردند و بر اثر توجه آنان، علمای این فرقه در ایران به زبان فارسی و عربی شروع به تألیف کتب متعدد در فقه و حدیث و تفسیرو کلام به روش شیعه کردند و به حدی دراین راه کوشیدند که باید گفت قسمت اعظم از پیشرفت های علمی مذهب شیعه از قرن دهم به بعد صورت گرفت. تنها اشکالی که از مبالغه ی شاهان صفوی در تعقیب این سیاست پیش آمد، رواج تعصب مذهبی بوده است. پادشاهان این سلسله از شاه اسمعیل گرفته تا شاه سلطان حسین، همگی در حمایت از مذهب و علمای مذهبی متعصب بوده و در این راه گاه به حد مبالغه آمیزی رفتار می کرده اند.این مبالغه در تعصب مذهبی به تدریج در تمام افراد مردم نیز موثر گردید، چنان که سخت گیری نسبت به فرق دیگر و حتی نسبت دادن کفر و الحاد به بزرگان تصوف مانند ملای رومی و یا قتل و آزار فرق صوفیه و نقطویه و حتی بسیاری از جنگ های داخلی یا خارجی را در این عهد نتیجه ی مستقیم تعصب شدید مذهبی در این دوره باید دانست. ترویجی که سلاطین صفوی از مذهب تشیع کردند، باعث شد که در امپراطوری عثمانی نسبت به اهل این مذهب از آن جهت که طرفداران جدی پادشاهان ایران بودند، سخت گیری های شدید بشود و این سخت گیری ها گاه به قتل عام های وحشت انگیز منجر می گردید. با تمام مجاهدت هایی که صفویه در ترویج به کار بردند، باز در پاره ای از نواحی شرقی و غرب ایران دسته هایی از اهل سنت باقی ماندند. در دوره ی صفویه علیه صفوی مذاهب و کیش هایی اعتراضاتی کرده اند که در تاریخ درج شده است.از جمله کردهای ایزدی (که کیش آن ها برگرفته ای از آیین های زردتشتی و مانویت می باشد)، کیش های تصوف هم چون قادریه، نقشبندیه و بکتاشیه و نقطویه، هم چنین از سوی مسیحیان و یهودیان وصابئیان نیز اقداماتی علیه صفویه صورت گرفته است. از سوی زردتشتیان نیز اعتراضات وسیعی صورت گرفته و تعداد زیادی از آنان به هند مهاجرت کرده اند. در سال (913/ 1506)پیروان طریقت یزیدیه (ایزدی)بر ضد مؤسس دولت صفوی قیام کردند.رهبری آنان را شیخ صارم به عهده داشت. اسماعیل با سپاهی گران، به اتفاق سردار معروف خود بایرام بیگ قهرمانی، عازم سورلوگ اقامتگاه وی شد و شکست سختی به صارم داد و این اعتراض را در نطفه خفه کرد. در حدود سال (840/ 1437)نیز در دوره ی تیموری در خوزستان، نهضتی مذهبی از غلات شیعه به رهبری سید محمد فلاح از شاگردان احمد بن فهد حلی (از بزرگان تشیع قرن نهم)نضج گرفت و دامنه ی قدرت آن به عهد صفوی نیز کشانده شد.این نهضت مذهبی نیز توسط شاهان صفوی در نطفه خفه گردید. در سال های (981- 979/ 1573- 1571)نیز مردم شهر تبریز علیه تعدی و ظلم والی تبریز و دستگاه دولتی قیام کردند. این حرکت، جنبش مذهبی بود و رهبری آن را یکی از اهل فتوت به نام پهلوان یاری بر عهده داشت. هسته ی اصلی این حرکت که در مبارزات فرقه ای نضج گرفته بود، در میان دو فرقه ی حیدری و نعمتی قوت یافت. قوای نظامی صفویه در سال (981/ 1573)موفق به سرکوبی این جنبش گردید. مهم ترین نهضت مذهبی-سیاسی عهد صفویه، نهضت نقطویان یا پسیخانیان است. موسس این نهضت محمود پسیخانی (مرگ:831)از قریه ی پسیخان، در نزدیکی رشت بود. محمود پسیخانی در سال (800/ 1398)؛ این طریقت را با الهام از نهضت حروفیان به وجود آورد و در قرن های نهم و دهم هجری قمری پیروان بسیاری در سراسر ایران، هندوستان و آسیای صغیر پیدا کرد. محمود به زودی دعوت مهدویت کرد و دوره ی جدیدی به نام دوره ی استعجام در اسلام را متذکر شد. این دوره که هشت هزار سال به طول خواهد کشید، توسط اولین ایشان، یعنی محمود رهبری خواهد شد. محمود به تفسیر قرآن پرداخت و آیات آن را با اندیشه ی خود مطابق وانمود کرد. نقوطیان به رستاخیز، بهشت و دوزخ معتقد نبودند و انسان کامل را به نام مرکب مبین و آتش، باد، خاک و آب را که از عناصر قابل احترام بودند، به نوعی می پرستیدند. آنان به تناسخ و رجعت نیز معتقد بودند. در عهد صفوی که پیروان این طریقت مورد تعقیب قرار می گرفتند، با رفتن برخی از بزرگان و پیروان آن به هندوستان، در آن جا نیز این طریقت پیروانی پیدا کرد و از طرف برخی از آنان مانند سندوکیج نیز به ایران هدایایی فرستاده می شد. نقطویان طرح دوستی با برخی از پادشاهان صفوی ریختند، اما فشاری که شاه عباس یکم بر نقطویان وارد می کرد، باعث شد که بسیاری از نقطویان به دربار جلال الدین محمد اکبر شاه (مرگ:1119/ 1707)که پس از همایون در هندوستان به سلطنت رسیده بود، روانه شوند. با تعقیب، دستگیری و کشتار اهل نقطه در عهد شاه عباس یکم، نهضت مذهبی- سیاسی نقطویان از بین رفت و القصه از سیاست این جماعت اگر کسی از این طبقه بود، از این دیار بیرون رفت، یا در گوشه ی خمول خزیده، خود را بی نام و نشان ساخت و در ایران شیوه ی تناسخ منسوخ گشت. به طور کلی سیاست مذهبی دولت صفوی در طول استمرار آن، مبارزه با کسانی بود که با آراء و عقاید مذهبی آنان توافقی نداشتند.التهاب مذهبی این مبارزات، کم و بیش نتیجه ی مثبتی را ارائه نمی داد. مبارزه ی مذهبی صفوی، تنها بیگانگان و ایرانیان اهل تسنن را در بر نمی گرفت.بلکه به ایرانیان غیرمسلمان (اقلیت های مذهبی)نیز تعدی می شد.نوع و میزان این تعدی در هر دوره و بنابر سیاست ویژه ی زمامدار وقت تغییر می کرد.به طور کلی اقلیت های مذهبی عهد صفوی =جدای از تعداد قلیلی از هندویان-عبارت بودند از: 1-زردتشتیان 2-یهودیان 3-مسیحیان هر سه گروه در کلیه ادوار صفوی، به استثنای دوره ای از عهد شاه عباس یکم، که سیاست مذهبی ویژه ای را دنبال می کرد، مورد اذیت و ایذاء قرار می گرفتند.علاوه بر آن برای اقلیت ها علاوه بر جزیه که می بایستی طبق قوانین اسلام پرداخت می کردند، مالیات های دیگری نیز در نظر گرفته شده بود، به ویژه که تجارت خارجی در داخل ایران – تجارت ابریشم- اغلب در دست اقلیت های مذهبی بود. در عهد شاه عباس یکم و نیز دوره ی شاه صفی و شاه عباس دوم می توان گفت که زمامداری صفوی، روش مسالمت آمیزتری را نسبت به اقلیت ها اتخاذ کرده بودند، اما در زمان شاه حسین، به علت تعصب بعضی از مقامات روحانی مانند محمد باقر مجلسی، فشار و ایذء اقلیت های زردتشتی، یهودی و مسیحی را وارد مرحله ی جدیدی می باشد. 1-زردتشتیان:زردتشتیان مانند دیگر اقلیت ها در عهد صفوی به علت اسلام نیاوردن می بایستی جزیه می پرداختند که میزان آن سالیانه به طور متوسط برای هر فرد یک مثقال (6/ 4 گرم)طلا بود.علاوه بر آن نوعی مالیات بر مشاغل آنان بسته می شد که معمولاً برابر مقدار مالیات مسلمانان بود وهم چنین در امور بازرگانی می بایستی ده درصد مالیات ورود و صدور کالا را بپردازند که برای مسلمانان مقدار آن پنج درصد تعیین شده بود.تعقیب و آزار زردتشتیان در زمان حکومت شاه حسین شدت یافت، به ویژه که شاه حسین فرمان مسلمن کردن اجباری آنان را صادر کرده بود.آتشکده های آنان ویران شد و دستور داده شد که بر جای آن مسجدهایی بنا سازند. زردتشتیان آتش مقدس خود را به کرمان منتقل ساختند، تا آن که بر اثر تسخیر کرمان توسط محمود افغان در سال (1131/ 1719)از شدت آزار آنان کاسته شد. 2-یهودیان: در عهد شاه حسین فشار بر یهودیان نیز شدت یافت. به طوری که آنان را مجبور به گرویدن به اسلام کردند. جزیه، مالیات شغل و مالیات تجاری برای یهودیان نیز به همان میزان بود که از زردتشتیان مطالبه می شد. 3-مسیحیان: در عهد صفوی، اقلیت مسیحی که اغلب از ارامنه تشکیل شده بودند، اگر چه مورد آزار قرار می گرفتند، اما نسبت به زردتشتیان و یهودیان از امتیازات بیشتری برخوردار بودند. شاه اسماعیل یکم و دیگر شاهان صفوی به اقلیت های مسیحی امتیازاتی دادند و از هیأت های مذهبی کاتولیک پشتیبانی کردند. دولت صفوی، در کلیه ی ادوارش از وجود مسیحیان بهره برد و به ویژه با بازرگانان ارمنی و هیأت های مذهبی از نظر کارهای تجارتی، روابط نیکویی برقرار کرد و حتی به مسیحیان مأموریت های دیپلماسی دربار ایران نیز محول می شد. در عهد شاه عباس یکم، وقایع بسیاری بر ارامنه گذشت و آنان صدمات و ملامت های فراوان دیدند. به علت جنگ و دلایل سیاسی دیگر ارامنه مهاجرت هایی را متحمل شدند و اگر چه شاه عباس موجبات این مهاجرت ها را فراهم کرد، اما از جانب دیگر فرمان اسارت و بردگی ارامنه را لغو کرد و فرامین متعددی در جهت تأمین آسایش زندگی و جبران خسارات آنان صادر کرد. پس از انتقال آنان به جلفای اصفهان، تسهیلاتی جهت داشتن کلیسا و اجرای مراسم مذهبی نیز برای آنان در نظر گرفته شد. توجه شاه عباس یکم به جامعه ی مسیحی و توجه به دیگر مسائل سیاسی آنان تا حدی بود که برخی از جوانان مسیحی گرجی به خدمت شاه در آمدند و هسته ی اصلی سپاه جدید صفوی را به وجود آوردند. انتقال ارامنه در چندین نوبت انجام گرفت. در سال (1014/ 1605)حدود هفتاد هزار نفر از ناحیه ی نخجوان به ایران کوچ داده شدند که به نام تعبید بزرگ مشهور است.در سال (1028/ 1618)نیز حدود پنجاه هزار نفر از صنعت کاران و صاحبان حرف به نواحی شمالی ایران منتقل شدند که در هر انتقالی تعداد بسیاری از مهاجران بر اثر قحطی، بیماری و یا حملات ایلات چادرنشین جان سپردند. درسال (4-1023/ 4-1623)پس از شکستی که بر گرجستان شرقی وارد شد، عده ی دیگری به نواحی مرکزی ایران رانده شدند. در عهد سلیمان، اگر چه وی تعصب چندانی نسبت به آنان نداشت، اما مسیحیان در آرامش زندگی نمی کردند و فشار مقامات دولتی بر آنان زیاد بود. در عهدحسین صفوی بنابر تشویق برخی از مقامات و درباریان و به دلیل ضعف دولت صفوی در اواخر سلسله، مسیحیان نیز مانند دیگر اقلیت ها، مورد آزار قرار گرفتند و این فشار به حدی بود که یکی از ارامنه ی قفقاز به نام اسرائیل اوری، که به عنوان فرستاده ی دولت مسکو به ایران آمد، باهمکاری ارمنیان و روسیان، مقدمات جنبش را علیه دولت صفوی تدارک دید. منابع: 1-دکتر صفت گل، منصور، ساختار نهاد و اندیشه ی دینی در ایران در عصر صفوی، مؤسسه ی خدمات فرهنگی رسا، چاپ اول، 1381. تهران 2-جمعی از نویسندگان، سیری درتاریخ فرهنگ ایران، مؤسسه ی انتشارات ثقفی، اصفهان، چاپ سوم، 1353 3-دکتر میراحمدی، مریم، دین و مذهب در عصر صفوی، امیرکبیر، تهران، 1363 4-دکتر صفی زاده، صدیق، تاریخ پنج هزار ساله ی ایران، جلد دوم، آرون، تهران، 1382 5-دکتر صفا، ذبیح الله، خلاصه تاریخ سیاسی، اجتماعی و فرهنگی ایران، امیرکبیر، 2536 6-دکتر نصر، سید تقی، ابدیت ایران، جلد دوم، چاپخانه ی کیهان، تهران، 1358 7-شاملویی، حبیب الله، تاریخ ایران از ماد تا پهلوی، تهران، 1347 8-ابن بزاز، صفوه الصفا، تهران، 1342 و ناشر مصحح، تبریز، 1373 9-شیخ ابدال، حسین، سلسله نسب صفویه، تهران، 1343 10-لارنس، لاکهارت، انقراض سلسله ی صفوی، ترجمه : اسماعیل دولتشاهی، تهران،1353 11-هدایت، رضاقلی خان، مجمع الفصحاء، به اهتمام مظاهر مصفا، تهران، 1336 12-دکتر آژند، یعقوب، تاریخ ایران دوره ی صفویان، تهران، 1380 13-آذربیگدلی، لطفعلی بیک، آتشکده آذر، به کوشش حسن سادات ناصری، امیرکبیر، تهران، 1336 14-اصفهانی، محمد مصعوم بن خواجگی، خلاصه السیر ( تاریخ روزگار شاه صفی صفوی)، به کوشش ایرج افشار، انتشارات علمی، تهران، 1368 15-اعتضاد السلطنه، علیقلی میرزا، اکسیر التواریخ، به کوشش جمشید کیانفر، و سیمن، تهران، 1370 16-رحیم لو، یوسف، القاب و مواجب دوره ی سلاطین صفویه، دانشگاه فردوسی، ****، 1371 17-خوانده میر، امیر محمود، ایران در روزگار شاه اسماعیل و شاه طهماسب صفوی، به کوشش غلامرضا طباطبایی مجد، بنیاد موقوفات افشار، تهران، 1370 18-خوانده میر، غیاث الدین، حبیب السیر، 4 جلد، به کوشش: جلال همایی، خیام، تهران، بی تا. 19- زاهدی، شیخ ابدال پیرزاده، سلسله النسب صفویه، اقبال، تهران، بی تا 20-شاردن، ژان، سفرنامه شاردن، ترجمه: حسین عریضی، چاپ دوم، نگاه، تهران، 1362 21-طهماسب صفوی، تذکره شاه طهماسب، به کوشش امرالله صفوی، چاپ دوم، انتشارات شرق، تهران، 1363 22-شکری، یدالله، عالم آرای صفوی، انتشارات مؤسسه ی اطلاعات، تهران، 1363 23-قزوینی، ابوالحسن، فواید الصفویه، مریم میراحمدی، مؤسسه ی مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1367 24-مشیزی (بردسیری)، میرمحمد سعید، تذکره صفویه کرمان، به کوشش دکتر محمد ابراهیم باستانی پاریزی، نشر علم، تهران، 1369 25-نوایی، عبدالحسین، شاه طهماسب صفوی، اسناد و مکاتبات تاریخی ایران، ارغوان، تهران، 1368 26-امینی، ضیاء الدین ناصر، حقوق اداری زمان صفویه، گوتمبرگ، ****، بی تا 27-دکتر باستانی پاریزی، محمد ابراهیم، سیاست و اقتصاد عصرصفوی، صفی علیشاه، تهران، 1348 28-برن، رهر، نظام ایالات در دوره ی صفویه، ترجمه: کیکاووس جهانداری، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1357 29-تاجبخش، احمد، ایران در زمان صفویه، انتشارات چهر، تبریز، 1340 30-جعفریان، رسول، دین و سیاست در دوره ی صفوی، انصاریان،قم، 1370 31-پروفسور سومر، قره قویونلوها، ترجمه: وهاب ولی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، 1369 32-پروفسور سومر، فاروق، نقش ترکان آناطولی در روی کارآمدن صفویان، مترجمین: دکتر احسان اشراقی، دکتر محمد تقی امامی، نشر گسترده، تهران،1371 33-سیوری، راجر، ایران عصر صفویه، ترجمه، احمدصبا، چاپ یکم، کتاب تهران، تهران، 1363 34-فلور، ویلم، برافتادن صفویان و بر آمدن محمود افغان، ترجمه: ابوالقاسم سری، توس، تهران، 1365 35-کسروی، احمد، شیخ صفی و تبارش، تهران، 1332 36-لکهارت، لارنس، انقراض سلسله ی صفویه، ترجمه: اسماعیل دولتشاهی، بنگاه ترجمه و نشر کتاب، تهران، 1344 37-مادلونگ، ویلفرد، مکتب ها و فرقه های اسلامی در سده های میانه، ترجمه: جواد قاسمی، بنیاد پژوهش های اسلامی آستان قدس رضوی، ****، 1375 38-مزاوی،میشل، پیدایش دولت صفوی، ترجمه: یعقوب آژند، نشر گسترده، تهران، 1363 39-منیورسکی، ولادیمیر، سازمان اداری حکومت صفوی یا تبلیغات مینورسکی بر تذکره الملوک. ترجمه: مسعود رجب نیا، امیرکبیر، تهران، 1368 40-یوسف جمال، محمد کریم، تشکیل دولت صفوی و تعمیم مذهب تشیع به عنوان تنها مذهب رسمی، امیرکبیر، اصفهان، 1372 41-ثابتیان، ذبیح الله، اسناد و برنامه های تاریخی دوره ی صفوی، تهران، 1343 42-کیا، صادق، نقطویان یا پسیخانیان، تهران، 1320 43-مدرس چهاردهی، نورالدین، سلسله های صوفیه ایران، تهران، 1369 44-Bso BulletIn of the school oriental studies University London 1964 45-Achronicle of the carmelites in persian and the papal mission of the XVII and XVII centuries. 2 vol. Eyre and spditiswoode. London 1939 46-Allouche Adel. The origins and Development of the ottomansafavid conflict (906-62/ 1500-1555). (unpublished disser tation) klavs schwarz verlad (berlin 1983) 47-Manz, Beatrice torbes. The Rise and rvle of Tamerlane cambridge university press. 1990 48-Matthe. Rudi. P.Politics and trade in late safavid iran: commerical crisis and government reaction under shah solayman, (1666-1624). Unpublished dissertation. University of california. Losangeles 1991 49-Turner,Colin. The rise of tweler shiite wxternalism in safavid Iran and its consolidation under Alama Muhammad Baqir Mailisi. (1033/ 1627- 1110/ 1699) (Unpublished ph.D. dissertation) university of Durham 1989 50-Aubin. J. Ta politique reliousedes safavides. Colloque de strasbourg le shii sme lamamite (Paris,19700 La chite des safavides. No, XXXIII Paris, 1965 51-Aubin, Jean. Les sunnitesdu larestan . 52-Braun, Hell mut. Iran under the safaveds and in the 18th century. Translated from the German text in Neuzeit, with slight modifications and amplificatiuons in the Muslim world, 111,last Great Muslim Empires P.107 53-foran, Jahn. The lang fall of the safavid dy nasty: Moring beyond the standard views. International journal of the Middele East studies 24 (1992). P.286 54-Matthee. Rudi. The Carrer of Mohammad Beg. Grand rizir of shah Abbas 11. (1642- 1666). Iranian studies. Vol XXXIV. No. 1-4. 1991 55-Persia, Arab shiite apposition to Ali al karaki and safavid shiism. Dic welt desislam. 33 (1993) pp.66-112 56-Roemer. H.R. The safavid period in the cambridge History of Iran vol 6.7he Timurid and safavid periods. Cambridge university press. 1986 57-S. Anoretti,B.Religion in the Timurid and safavid period. The cambridge history of Iran. Vol.6 Cambridge university press 1986 58-Aubin,J:la politique Religicuse des safavids, le Imamitr) Paris 1970). 59-Mazzaoui,M.M: The origins of the safawids, (wiesbaden (1972). منبع: نشریه فکر و نظر شماره 1
__________________ |
برچسب ها |
آن, ادیان،, اقلیت, دوران, صفویه, عصر, مذاهب, مذهبی, های, و |
| |